چهارپاره و غزل

سفارش کتاب گزیده اشعار مجید شاکری حسین آباد

چهارپاره و غزل

منوي اصلي
صفحه اصلي
پروفايل مدير
عناوين وبلاگ
آرشيو وبلاگ
پست الكترونيكي

درباره وبلاگ
چهارپاره غزل مثنوی
آرشيو
فروردين 1396
ارديبهشت 1394
آذر 1393
آذر 1392
مرداد 1392
تير 1392
ارديبهشت 1392
اسفند 1391
بهمن 1391
آبان 1391
فروردين 1391
نويسندگان
مجیدشاکری حسین آباد
کد هاي جاوا


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 8
بازدید هفته : 2
بازدید ماه : 470
بازدید کل : 1151054
تعداد مطالب : 30
تعداد نظرات : 384
تعداد آنلاین : 1

حکایت زن زناکارو سگ باوفا  <-CategoryName-> 

 خارج از ده به دشت سرسبزی

باغ بود و درخت بسیاری
صاحبش یک جوان زیبا رو
مونس او سگ وفاداری
 
نوکری خدمت سگش میکرد
در قفس همسرش به زندان بود
نان خشکی غذای هر روزش
در دلش غصه ی فراوان بود
 
روزگاری از آن مکان رد شد
پادشاهی و لشگری همراه
همسرش را میان زندان دید
چشم پر خون و سینه ای پر آه
 
نعره ای زد گناه این زن چیست
همسرت را اسیر خود کردی
ماجرا را بگو به من ظالم
ای جوان کینه توز و نامردی
 
همسرت چون فرشته ای زیباست
عمر او را تو داده ای بر باد
یا بگو ماجرای ظلمت را
یا تو دانی و ضربه ی جلاد
 
آه سردی کشید و گفت ای شاه
آمدم من به خانه ام روزی
ناگهان صحنه ی بدی دیدم
صحنه ی زشت و درد جانسوزی
 
کنج خانه کنار آن دیوار
گوشه ای دنج و انحنا باشد
دیدم این زن کنار مردی پست
غرق عیش و تب زنا باشد
 
من گرفتم دو دست مردک را
پیکرش را به روی سر بردم
همسرم  خنجری به دستش داشت
ضربه ای را ز خنجرش خوردم
 
جوی خونی ز من روان گردید
تا نخوردش تکان دگر مشتم
ضربه هایی به من پیاپی زد
جای زخمش ببین تو بر پشتم
 
غرق خون نقش بر زمین  بودم
ضربه هایی که بر سرم کوبید
تا رسیدم به حال بیهوشی
او لگدها به پیکرم کوبید
 
ناگهان از کنار این خانه
رحمت از جانب خدا آمد
بر نجات من ستمدیده
این سگ خوب و باوفا آمد
 
همسرم را کنار نعشم دید
دست پر خون و چهره ای خندان
حمله ور شد به این خیانتکار
دست او را گرفته بر دندان
 
نا گهان مرد بی حیا با چوب
ضربه ای را به پشت حیوان زد
سگ گلویش گرفت و او را کشت
ناله و ضجه ی فراوان زد
 
رفت و راهی شد او به هر سویی
باخدایی به نزد من آورد
رفته بود او به این ده بالا
کدخدایی به نزد من آورد
 
اینچنین او به چنگ و دندانش
حائلی بر نجات جانم بود
گر نبود این سگ وفادارم
مرده بودم که بر زیانم بود
 
حرف او لحظه ای که پایان یافت
پادشاه آنچنان به خود آشفت
رفت و بین سپاه یارانش
جمله ای را میان آنان گفت
 
قدر یک سگ کمی وفاداری
گر به قلب سیاه آدم بود
این جهان چون بهشت جاویدان
خالی از هر بلا و ماتم بود
 
شعر از دفتر اشعار مجید شاکری حسین آباد

نظرات شما عزیزان:

بینام
ساعت2:48---16 خرداد 1394
واقعا زیبا بود.

علی اصغر هادی گل - مدیر وبلاگ خلج و خلجستان
ساعت8:15---26 فروردين 1394
با سلام : به دنبال جستجو در اینترنت به وب و سایت شما رسیدم . بعضی از اشعار تان را خواندم . طبع ظریف و روانی در سرودن اشعار دارید . خداوند شما را حفظ نماید. بدرود

MAHTAB
ساعت16:56---28 تير 1393
بیستی داداشه گلم

ژيلا
ساعت10:31---10 تير 1392

در آسمان شعرهايتان خورشيد احساسهايتان گرمابخش تر از هميشه باد


masi
ساعت17:36---6 تير 1392
شعر نبود واقعان فراشعر بود...

نفس
ساعت21:25---26 خرداد 1392
قشنگ بود...

elnaz
ساعت16:28---1 شهريور 1391
این ها اوج غمه
از دله
نمیشه پنهانش کرد
زیباست


باران
ساعت21:54---12 مرداد 1391
درود مجید جان
بسیار زیبا


zohre
ساعت10:25---1 تير 1391
سلام وهزاران درود
تقریبا اکثر شعراتونو خوندم
فوق العاده بودند
زیبا ودلنشین
در اوج شاعرانگی
با قلمی به روز
اما
چرا اینقدر همشون غمین ؟!!؟؟؟
دلمون گرفت شاعر
قلمتون جاری وجاوید


آناهیتا
ساعت16:32---31 خرداد 1391
شعرهایت خیلی رنگ غم دارند

فاطمه
ساعت13:34---30 خرداد 1391
اینکه بگم خیلی قشنگه از درد عمیقی توش هست هیچی کم نمی کنه اما خیلی قشنگ نوشتید فقط حیف ...

s@rv
ساعت21:48---29 خرداد 1391
سلام مجيد جان

ابتدا عيدمبعث برشما مبارك

امشب بسيار شب خوبي است برام .چون هم عيد است .هم چندلحظه قبل صداي هميشه گرمتان شنيدم وهم اينكه اين سعادت نصيبم شد وبلاگ بسيار زيبايتان ببينم

البته چون گرفتارم وفراموش ميكنم روي وبلاگم آدرس بگذاريد تا بياري خداوند فردا شب اگر حياتي بود لينك كنم .اگر هم اطاقي بود كه مارا حلال كنيد

حتم فردا با فرصت كامل وبلاگ زيبايتان ميخوانم ودرددلهايم را برايت مينويسم

هميشه شاد.سرفراز وبرقرار باشيد


s@rv
ساعت21:47---29 خرداد 1391
سلام مجيد جان
ابتدا عيدمبعث برشما مبارك
امشب بسيار شب خوبي است برام .چون هم عيد است .هم چندلحظه قبل صداي هميشه گرمتان شنيدم وهم اينكه اين سعادت نصيبم شد وبلاگ بسيار زيبايتان ببينم
البته چون گرفتارم وفراموش ميكنم روي وبلاگم آدرس بگذاريد تا بياري خداوند فردا شب اگر حياتي بود لينك كنم .اگر هم اطاقي بود كه مارا حلال كنيد
حتم فردا با فرصت كامل وبلاگ زيبايتان ميخوانم ودرددلهايم را برايت مينويسم
هميشه شاد.سرفراز وبرقرار باشيد


هادي بياباني
ساعت21:40---29 خرداد 1391
سلام بر دوست مهربونم شعر بسيار زيبايي بود موفق باشي رفيق خوبم راستي وبلاگت رو لينك كردم

بهمنی(باران)
ساعت22:05---24 خرداد 1391
سلام وبلاگ شعر باران به روز شد.منتظر حضور گرمتان هستم.

پ.شمع
ساعت11:44---24 خرداد 1391
ابرو باد مه و خورشید و فلک در کارند...

حیف از آن شعله های شمعی که
می رود به سوی خاموشی
شعر ، این بهار قشنگم را
می سپارم به فراموشی
باد شعله های یادت را
از شب ارغوانی ام دزدید
ابری آمد ز پشت غفلت ها
شاد بود ،در اوج گریه می خندید
ماه با آن نگاه بی روحش
سردو ساکت چه بی رویاست
آری امشب در نبود او
باز هم آسمان من زیباست
گفتم ای شب چرا ز جام جم
جرعه ی بی ریا نمی نوشی
رفته ام تا ابد ز یاد او
در وفایش چه بیهوده می کوشی




پ.شمع
21 خرداد ماه 1391


هدیه ارجمند
ساعت21:39---22 خرداد 1391
سلام علیکم...
با یک متن به روزم ...
یاعلی....


صبا
ساعت10:11---18 خرداد 1391
درود بر استاد شاکری عزیز
بنده به طبع روان شما قبطه میخورم
اما از این طبع روان چرا در بیان مطالب شاد بهره نمیگیرید؟ حیف نیست ! @};


اعظم گلیان ( ماهور )
ساعت15:50---16 خرداد 1391
سلام جناب شاکری
شعر زیبا و غمگینتان مرا به یاد شعری از فروغ انداخت
مرگ من روزی فرا خواهد رسید
روزی از این تلخ و شیرین روزها...

همواره برقرار باشید شاعر بزرگوار


مریم
ساعت20:09---15 خرداد 1391
سلام خیلی زیبا و غمگینه

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






+ نوشته شده در سه شنبه 15 اسفند 1391برچسب:اشعار داستانی,شعرداستانی,ساعت 18:50 توسط مجیدشاکری حسین آباد |
مطالب پيشين
» مسابقه
» درخت آرزو
» طناب
» مصاحبه مجید شاکری و صفورایالوردی با باشگاه خبرنگاران
» تن خسته
» سفارش کتاب گزیده اشعار مجید شاکری حسین آباد
» سراب
» خداحافظ مادر3
» نارفیق
» حکایت تهمت ناروا
» عمر بی حاصل
» حکایت زن زناکارو سگ باوفا
» امواج غم
» متن مصاحبه با نشریه کوثرانه
» متن مصاحبه با نشریه آستان قدس
» روداشک
» غمنامه
» طلب مرگ
» خداحافظ مادر2





پيوندها


zhale مهتاب هانیه ژاله جون ~*پادشاه آواز عشق*~پریسا حیدری~ معصومه مجنونی نویددانایی هوشیار آرمین عبدهو شیوا آرام فرشباف زندگی نسیم شرق طلعت خیاط پیشه مریم رئیسی اردلی آوا زهرا امینی آمنه رمضانی پویا نجات فر افلاک روزانه ها دختری از ساری وحیدنهال پروری بهترين و زيباترين اشعار فارسي سجاد صادقي موسسه پیام بهبودی صدرا انتشارات آرنا محمد محسن خادم پور هادی صمدپور محمدسهیلی نیا شاعرانه ( میلاد ) فرنگیس رزمی نژاد صبا مینا توکلی ایمان فخار استاد کریم لقمانی هادی بیابانی ملینا وبلاگ زهرا امینی غزلهای بانوی آسمان محمد معصومی مهنازچالاکی طاهره بهمنی استاد مازیار نظربیگی آرزوپناهی ایمان فخار افسانه واقعی سمانه و علیرضا مریم وزیری فاطمه جهانباز نژاد اشعار الهام نامداری ایمان فخار آناهیتا مقیمیان الهام نامداری سید حسن حسینی تیل آباد دلنوشته هاي بانوآسمان عبدالحسین انصاری لیلا ابریشمی داوود باقرزاده عمادبهاری بهرام خزایی

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان چهارپاره و غزل و آدرس majidshakeri.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





فال حافظ

جوک و اس ام اس

قالب های نازترین

زیباترین سایت ایرانی

جدید ترین سایت عکس

نازترین عکسهای ایرانی

پيوندهاي روزانه


 

فال حافظ

جوک و اس ام اس

قالب های نازترین

زیباترین سایت ایرانی

جدید ترین سایت عکس

نازترین عکسهای ایرانی

طراح قالب

Power By:LoxBlog.Com & NazTarin.Com